محمد تقی شهرام
دفترهای زندا ن یادداشت ها و تأملات درزندان های جمهوری اسلامی ایران همراه با ۳ضمیمه در ۴۱۶صفحه ، بها برابر ۱۲یورو انتشارات اندیشه وپیکار
http://peykarandeesh.org/i
![]() | ||||
![]() | ||||
![]() |
![]() | یک سرگذشت
|
حميد از اعضاي سازمان پيكار بود كه در تيرماه 1360، پس از تسخير چاپخانه سازمان دستگير و اعدام شد. شعری از رفيق منوچهر برای او:
شعری از سال های درد
و گریز. بیاد تمامی رفقایی که عاشق انسان، زندگی و رهایی انسانها از نظام سرمایه داری
بودند.حمید پور عباسیان یکی
از این عاشقان بود. یاد او و بقیه گرامی باد.
زمستان بود و ....
بیاد حمید پور عباسیان و همه مبارزان راه سوسیالیسم
زمستان بود و دمسردی.
به روی کاکلش بنشسته برفی بود
شهر و
مردم خاموش
چون خاکستر سردی
نشان از شعر و شوری چند.
پریشان بود و غوغا بود
چنان چون گیسوان دختران در باد
نگاه
منکه گویی آهوی وحشی
رمیده جای جان می جست!
چه بد غلطید اما راه
میان سنگلاخ قرن¬هاتر پیش!
زمستان بود و همچون برگ آویزان
ز هر سرشاخه منصوری.
دل من آسمانی بود
درد اندود و برق آسا
که توده توده می گرئید
دو خواهر داشتم چون لاله عباسی
برادر داشتم از شعر شیرین¬تر
رفیقی داشتم
با من غزل می خواند و عاشق بود
ولی من ماندم و
خاموشی جنگل.
زمستان بود و برف آلود
ولیکن شاخه¬ای دیدم
نشانم داد گلبرگی
و دیدم در مقام خویش
شعری خواند
خاکستر.