۱۳۹۰ تیر ۲۵, شنبه

سی سال پیش در 31 فروردین سال 1360، در تظاهراتی که در مقابل دانشگاه تهران و در اعتراض به بسته شدن دانشگاه ها در پی انقلاب فرهنگی

About Iraj Mojgan Azarسی سال پیش در 31 فروردین سال 1360، در تظاهراتی که در مقابل دانشگاه تهران و در اعتراض به بسته شدن دانشگاه ها در پی انقلاب فرهنگی برگزار شد، مزدوران جمهوری اسلامی برای ممانعت از شکل گرفتن تظاهرات اقدام به پرتاب نارنجک ساچمه ای به صف تظاهر کنندگان کردند. در این واقعه ایرج ترابی، آذر مهرعلیان و مژگان رضوانیان جان باختند و صدها تن از شرکت کنندگان در تطاهرات زخمی شدند. گرچه سرکوب و کشتار از همان ماه های اول پس از انقلاب 57 جزیی از سیاست جمهوری اسلامی شده بود اما در حقیقت این واقعه در سالگرد بسته شدن دانشگاه ها شروعی بود برای سالهای سرکوب و خفقان دهه شصت.
این صفحه به مناسبت سی امین سالگرد جانباختن ایرج، آذر و مژگان باز شده است .

سعید دادخواهان


حاج سعید دادخواهان
کاندید عضو سازمان پیکار و عضو تشکلات کارگری پیگار و مسئول سیاسی هسته های گارگری در غرب کشور

پیکارگر جان باخته در راه آزادی طبقۀ کارگر سعید دادخواهان 64/06/04

پیکارگر رفیق حاج سعید دادخواهان کاندید عضو سازمان پیکار و عضو تشکلات کارگری پیگار در همدان بود
و تا قبل از دستگیری مسئول سیاسی هسته های گارگری همدان بود درسال 60 سعید در کرمانشاه دستگیر شد وتوسط رژیم شناسی نشد وبعد از مدتی از زندان آزاد شد محل دستگیری بعدی أطلاع ندارم و وقتی که به دیدار پدرش رفتم و او گفت سعید زندان أفتاده ابتد در زندان أوین بود و بعد به زندان همدان منتقل شده
( البته رژیم درسا ل60 دانشگاه کشاورزی رادر همدان تبدیل به زندان کرده بود و تا سال63و64 زندان بود ) رفیق سعید تقریبن 2 سال انجا زیر بدترین شگنجه ها قرار گرفت همه 2 سال را در انفرادی بود رژیم مستراح های دانشگاه را تبدیل به انفرادی کرده بود و هیچ وقت ملاقتی با خانواده اش داده نه شد کسی از تاریخ دقیق کشته شدنش اطلاع ندارد و رژیم جسد را به خانوادش تحویل نداد در تاریخ 4 0/ 64/06 به خانوادهاش اطلاع دادن سعید را در گورستان دفن کردن
هفته اول دوستان چپ سر قبر سعید رفته بودیم رژیم همه قبر ستان را پر سپاهی و بسیج و اطلاتی رژیم بود به خصوص پیش قبر سعید را جمع شده بودند و ما به ناچار سر قبر مادر دوست او نشستم که 2 قبر با هم فاصله داشتن و پدر سعید هم آنجا بود و ما شاهد آزار و اذیت او توسط مزدوران رژیم بودیم

تبعیدیان اثر برتولت برشت

تبعیدیان اثر برتولت برشت

ما را به غلط مهاجر نامیده اند

واین یعنی که ما از سر زمینمان کوچ کرده ایم

که سرزمینی دیگر را برای ماندن بر گزیده ایم

به انتخاب ما. اما,

...ما به انتخاب سرزمینمان را ترک نکرده ایم

...وجای دیگر را برای ماندن بر نگزیده ایم

ما از سر زمینمان گریخته ایم

رانده شده ایم ,تبعیدیانیم ما

و سرزمین میزبان خانه ما نیست

تبعیدگاهمان است

با ذهن های مغشوش

ایستادهایم کنار مرزها

به انتظار روز بازگشت

وهر حرکتی هر تغییری را

در انسوی مرزها دنبال می کنیم

و هر کس را که از راه میرسد تا به ما بپیوندد

با ولع سوال پیچ می کنیم

تا بدانیم در انجا جه می گذرد

مگر نه این که ما خود تبعیدیانی هستیم

که شرح تبهکاریها را به این سوی مرز اوردیم

فراموش نمی کنیم و نمی بخشیم

امید را رها نمی کنیم و سکوت این لحظه ها

ما را به بی راهه نمی کشاند

جرا که صداهای فریاد را از پس ان می شنویم

373-nabardinabarabar.html


نبردی نابرابر، گزارشی از هفت سال زندان

توجه، باز شدن در یك پنجره جدید. چاپ