۱۳۹۰ مرداد ۲۲, شنبه

به ياد رفقاى جان باخته سازمان پیکار در راه آزادی طبقۀ کارگر 22 مرداد 1360

به ياد رفقاى جان باخته سازمان پیکار در راه آزادی طبقۀ



مناسب دیدم که به مناسبت 22 مرداد 1360 يادى از دوازده پيكارگر كمونيست از اعضا و کادرهای سازمان پیکار در راه آزادی طبقۀ کارگر که اسامی برخی از رفقا : کامیار بیگلری ؛حسین رضایی ؛ سلیم آرونی ،عبدالله صرافیون ؛ جواد بهاریان شرقی ؛ مجید رضا خسروی ؛ نصرت الله بیرانوند و داریوش رضاراده داشته باشیم .

از زمان روی کار آمدن جمهوری اسلامی در ایران تاکنون سرکوب و زندان و شکنجه و ترور و کشتار انسانهای آزادیخواه و کسانیکه با تحجر اندیشه و عمل این حکومت گران کوچکترین مخالفتی را ابراز کرده اند، شهره عام وخاص است. اعدام کامیار بیگلری ؛حسین رضایی ؛ حسین سلیم آرونی ،عبدوالله صرافیون ؛ جواد بهاریان شرقی ؛ مجید خسروی ؛ نصرت الله بیرانوند و داریوش رضاراده اقدامی منحصر به فرد محسوب نمیگردد. تیرباران کامیار بیگلری ؛حسین رضایی ؛ سلیم آرونی ،عبدوالله صرافیون ؛ جواد بهاریان شرقی ؛ مجید خسروی ؛ نصرت الله بیرانوند و داریوش رضاراده در کارنامه سلسه کشتارها و قتل عامهای فعالین سیاسی و كمونيست ایران از جمله یکی از جنایتهای نابخشودنی رژیم محسوب میشود। دراین سه دهه ابعاد جنایت رژیم بقدری فجیع و گسترده بوده است که باور کردن اش نیز برای کسی که در جهنم جمهوری اسلامی نبوده باشد، به همان اندازه غیرعادی و دردناک مینماید.

آری حکومت هدف اش تنها کامیار بیگلری ؛حسین رضایی ؛ سلیم آرونی ،عبدوالله صرافیون ؛ جواد بهاریان شرقی ؛ مجید خسروی ؛ نصرت الله بیرانوند و داریوش رضاراده نبود بلکه هدف به بند کشیدن آزادی و سرکوب انقلاب بود. سرمايه داران رژيم اسلامى برای رسیدن به هدف شان از بکار گیری هیچ وسیله ای ابا نداشتند. از خرداد 60 تا کنون دهها هزار نفر به جرم دفاع از آزادی اندیشه و بیان، دفاع از حقوق کارگران، زنان، جوانان تحت ستم و استثمار کشتار شده اند و ميلوينها نفر از خانه و کاشانه خود رانده شده اند. به همان جرمی که کامیار بیگلری ؛حسین رضایی ؛ سلیم آرونی ،عبدوالله صرافیون ؛ جواد بهاریان شرقی ؛ مجید خسروی ؛ نصرت الله بیرانوند و داریوش رضاراده را کشتند .

يادشان گرامى و راه سرخشان كه همان انقلاب سوسياليستى و برپائى يك دنيايى بهتر است پر رهرو باد. اين شعر را به اين رفقا و تمامى جانباختگان به خون خفته راه آزادی و انقلاب كمونيستى تقديم ميكنم .

تنت پاره پاره دو چشمانت ستاره
از عشق بزرگ و سرخت نشانه داره
به رزم رفيقانت خاطره مياره
نشسته در خون تن تو گلگون
ز پيرهنت پرچم بسازم اكنون
تو زنده اى جان به خشم ياران
چون مشعلى روشن در سنگر رفيقان
گرفتم به آغوش تنت را دوباره
از اون خرمن آتيش شعله ها مى باره
شب سرد و تارم را كرده پر ستاره
به يادت اى جان همه رفيقان شراره
فروزانند كنون به ميدان
سرود رفيقان سرودى خروشان

طنين دارد اينك در كوچه و خيابان
خبر ميدهد از مرگ سرمايه داران!