۱۳۹۰ شهریور ۲۸, دوشنبه

منتشر شد:

http://peykarandeesh.org/index.php

محمد تقی شهرام
دفترهای زندا ن یادداشت ها و تأملات درزندان های جمهوری اسلامی ایران همراه با ۳ضمیمه در ۴۱۶صفحه ، بها برابر ۱۲یورو انتشارات اندیشه وپیکار

http://peykarandeesh.org/index.php

۱۳۹۰ شهریور ۲۶, شنبه

یک سرگذشت آقای ولی الله رودگریان مشخصات










A project of the Abdorrahman Boroumand Foundation

یک سرگذشت
آقای ولی الله رودگریان

مشخصات

سن ۲۹

ملیت ايراني

مذهب بدون باور مذهبي

وضعیت خانوادگی متاهل

تحصیلات ديپلم متوسطه

شغل تدريس

مرتبه و موقعیت


مورد حقوقی

تاریخ اعدام ۱۱ اردیبهشت ۱۳۶۲

محل زندان اوين، تهران, ايران

نحوه اعدام تيرباران

اتهامات اتهام نامعلوم

ملاحظات

آقای ولی الله رودگریان یکی از ٤۳٠ نفریست که نامشان در لیست «شهدای سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر» در سایت اینترنتی اندیشه پیکار منتشر شده است. این لیستی است از اسامی اعضای سازمان که پس از انقلاب ۱۳٥۷ جان سپرده‌اند. بیش از ٤٠٠ نفر از افرادی که نامشان در این فهرست ذکر شده اعدام شده‌اند. خبر اعدام آقای ولی الله رودگریان در کتاب «نبردی نابرابر گزارشی از هفت سال زندان، از ١٣٦١ تا ١٣٦٨»، نوشته آقای نیما پرورش، نیز آمده است. خبر این اعدام در ضمیمه شماره ۲٦۱ نشریه مجاهد، چاپ سازمان مجاهدین خلق ایران، به تاریخ ۱٥ شهریور ۱۳٦٤ نیز منتشر شد. این ضمیمه شامل فهرست ۱۲٠۲۸ نفر است که اکثراً وابسته به گروه‌های سیاسی مخالف رژیم بوده‌اند. این اشخاص از تاریخ ۳٠ خرداد ۱۳٦٠ تا زمان چاپ نشریه مجاهد اعدام شده و یا در درگیری با قوای انتظامی جمهوری اسلامی کشته شده‌اند.

آقای رودگریان در شهر خود، آمل (استان مازندران)، آموزگاری مورد احترام بود و توانسته بود دو بار از دام پاسداران فرار کند (سایت اندیشه پیکار). همسرش خانم مینو ستوده پیما نیز در سال ١٣٦١ اعدام شده است.

سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر در سال ۱۳٥۷ از اعضای مارکسیست ـ لنینیست منشعب از سازمان مجاهدین خلق تشکیل شد. نفی مشی چریکی و نفی مشی حزب توده از اصول این تشکیلات بود. سازمان پیکار شوروی را «سوسیال امپریالیست» و چین را منحرف از اصول مارکسیسم - لنینیسم می‌دانست و با تمامی جناحهای رژیم جمهوری اسلامی مخالف بود. این سازمان با پیوستن بخش بزرگی از گروه‌های دیگر موسوم به «خط سه» به بزرگترین تشکیلات این جریان مبدل گشت. در سال ۱۳٦۰ سازمان پیکار دچار انشعابات درونی شد که با موج سرکوب گروه‌های مخالف رژیم همزمان بود. ضربات ناشی از این سرکوبها و انشعابات منجر به تلاشی تشکیلات و پراکندگی هواداران آن گردید به طوری که دیگر نتوانست به حیات سیاسی خود ادامه دهد.

دستگیری و بازداشت

آقای رودگریان در تابستان ١٣٦١ در یک خانه تیمی در رشت دستگیر شد. مأموران در ابتدا موفق به شناسائی او نشدند. او خود را راننده تریلی معرفی کرده بود و حتی می‌خواستند او را آزاد کنند و به اتاق آزادی هم برده بودند. ولی یکی از فعالان سازمان پیکار که دستگیر شده بود و کارش به همکاری کشیده بود، آقای رود گریان را شناسائی کرد. مسئولان زندان او را دوباره برای بازجوئی بردند. طبق اطلاعات موجود، پس از آن علائم شکنجه کتک روی پا و صورت او قابل رویت بود.

دادگاه

آقای رودگریان دو بار دادگاهی شد: یکبار بعد از دستگیری و بار دیگر هفت روز بعد از شناسائی شدن ایشان توسط همرزم سابقش.

اتهامات

از اتهامات آقای رودگریان اطلاعی در دست نیست.

مدارک و شواهد

در گزارش این اعدام نشانی از مدارک ارائه شده علیه متهم نیست.

دفاعیات

آقای رودگریان، در دادگاه بعد از شناسائی شدن، از مارکسیسم دفاع کرد و در پاسخ حاکم شرع دادگاه در مورد مارکس و انگلس و لنین گفته بود: «آن‌ها گل‌های سر سبد جامعه بشری هستند». همین امر موجب شده بود که باز او را به ٢٠٩ ببرند و در آنجا تحت شکنجه قرار دهند.

حکم

بنا به گزارش آقای نیما پرورش، آقای ولی الله رودگریان را در ١١ اردیبهشت ماه سال ١٣٦٢ در حالی که سرود انترناسیونال می‌خواند، از سلول بردند و به جوخه اعدام سپردند. وی ٢٩ سال داشت.

۱۳۹۰ شهریور ۲۳, چهارشنبه

حميد از اعضاي سازمان پيكار بود كه در تيرماه 1360، پس از تسخير چاپخانه سازمان دستگير و اعدام شد. شعری از رفيق منوچهر برای او:

by Rouzbeh Abadan on Tuesday, 06 September 2011

حميد از اعضاي سازمان پيكار بود كه در تيرماه 1360، پس از تسخير چاپخانه سازمان دستگير و اعدام شد. شعری از رفيق منوچهر برای او:

شعری از سال های درد

و گریز. بیاد تمامی رفقایی که عاشق انسان، زندگی و رهایی انسانها از نظام سرمایه داری

بودند.

حمید پور عباسیان یکی

از این عاشقان بود. یاد او و بقیه گرامی باد.

زمستان بود و ....

بیاد حمید پور عباسیان و همه مبارزان راه سوسیالیسم

زمستان بود و دمسردی.

به روی کاکلش بنشسته برفی بود

شهر و

مردم خاموش

چون خاکستر سردی

نشان از شعر و شوری چند.

پریشان بود و غوغا بود

چنان چون گیسوان دختران در باد

نگاه

من

که گویی آهوی وحشی

رمیده جای جان می جست!

چه بد غلطید اما راه

میان سنگلاخ قرن¬هاتر پیش!

زمستان بود و همچون برگ آویزان

ز هر سرشاخه منصوری.

دل من آسمانی بود

درد اندود و برق آسا

که توده توده می گرئید

دو خواهر داشتم چون لاله عباسی

برادر داشتم از شعر شیرین¬تر

رفیقی داشتم

با من غزل می خواند و عاشق بود

ولی من ماندم و

خاموشی جنگل.

زمستان بود و برف آلود

ولیکن شاخه¬ای دیدم

نشانم داد گلبرگی

و دیدم در مقام خویش

شعری خواند

خاکستر.

حماسهء پيكارگران شهيد در سپيده دم اعدام


http://peykarandeesh.org/PeykarArchive/GIF/peykar.gif