سر تسلیم فرود آوردن به چنین دشمن خونخوار که از چنگالش میچکد خون رفیقان بسیار یا به سازشکاری بوسه بر چکمه جلاد زدن و در آن لحظه که میکوبد مشت ، بر سر و سینه و پشت نام یاران بردن یا سخن گفتن و با خصم هم آواز شدن، جزٔ خیانت به صف توده در سنگر نیست دشمن ما به عبث منتظر وحشت ماست، پرچم ما بر جاست ، قلب ما توفنده، مشت ما کوبنده همچو پتکی ست که در دست پرقدرت هرکارگر است رسم ما پیکارست تا به آخر با خصم توده تحت ستم در کارست ،تا بتوفد با خشم وبروبد هرجا اثر از غارت و استثمارست این فرومایه ،حامی سرمایه، مرگ خود را دیده ست که چنین خونخوار ست گوش کن گوش کن، نعره ما را که اینک پرطنین میپیچد در فضأی زندان وحشتی میکارد در دل زندانبان گوش کن،گوش کن نعره ما را که اینک میدهد این پیغام، بلشویک وار بباید جنگید چه کند با دل چون آتش ما آتش تیر از سرودههای سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر ....زمستان ۱۳۶۰
by: Ladan Mehrabi
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر